قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

ای صبا

ای صبا خبری آور از یاس و سمن

که بهارم داده است  سرو و چمن 

 

 

نغمه یی آور بر دم در زمان

که شود شاد  مرغ پرنیان 

 

دوستی را ببین چون شد فنا 

دوست داران را بکن صاحب بنا 

  

همه گردادن رو چون شد تهی  

ای صبا هم چون بهارم کن غنی 

 

مگذار سفره بسوزد چون خزان 

 

چون بهاران باش ای یار گران 

 

ای صبا تنها تو ماندی مثل آن تنها بهار 

شو چو لعلی بر لبم آهسته لیکن پر گوار 

 

همه باشند خوش  سیاحت در سفر

باش چون ساربانان از سیاحت  بی خبر 

 

قفل این غم را تو دانی که  کجا گردد روا

بگشا با یک نسیمت قفل غم را چون دوا 

 

نوش دارو نزد توست ای بهاران باد خوش

باد باش و شاد کن دل ز بیماری چون نوش    

 

سلام  

دوباره سال نو  را تبریک میگم داستان کوتاهی رو که گذاشتم حتما به خونید (داستان رویاهای یک وطن پرست رو توضیح دادم)---(ایران من)

ای همه سیماها

شب، گلدان پنجره ما را ربوده است.

پرده ما، در وحشت نوسان خشکیده است.

اینجا، ای همه لب ها! لبخندی ابهام جهان را پهنا می دهد.

پرتو فانوس ما، در نیمه راه، میان ما و شب هستی مرده است.

ستون های مهتابی ما را، پیچک اندیشه فرو بلعیده است.

اینجا نقش گلیمی، و آنجا نرده ای، ما را از آستانه ما

بدر برده است.

ای همه هوشیاران! بر چه باغی در نگشودیم، که عطر

فریبی به تار نهفته ما نریخت؟

ای همه کودکی ها! بر چه سبزه ای ندویدیم، که شبنم

اندوهی بر ما نفشاند؟

غبار آلوده راهی از فسانه به خورشیدیم.

ای همه خستگان! در کجا شهپر ما، از سبکبالی پروانه

نشان خواهد گرفت؟

ستاره زهره از چاه افق برآمد.

کنار نرده مهتابی ما، کودکی بر پرتگاه وزش ها می گرید.

در چه دیاری آیا، اشک ما در مرز دیگر مهتابی خواهد چکید؟

ای همه سیماها! در خورشیدی دیگر، خورشیدی دیگر.

*****

ایران من

یک سبد سلام 

اینم داستان کوتاهی که قول داده بود امیدوارم خوشتون بیاد! 

برای دانلود  اینجا کلیک کنید. (ایران من) 

 

حجم خیلی خیلی کم

داستان کوتاهی رو که بالا گذاشتم حتما بخوننیدخوشتون میاد!

حافظ

نفس با صبا مشک فشان خواهد شد 

                                              عالم پیر دگر باره جوان خوهد شد 

 

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد 

                                              چشم نرگس به شقایق نگران خوهد شد 

 

این تطاول که کشید از غم هجران بلبل 

                                              تا سرا پرده ی گل نعره زنان خواهد شد 

سال نو مبارک

   سلام...سلامی بگرمیه عشق و بعد آفتاب 

سال نو مبارک ، امیدوارم که همتون خوب و خوش و سلامت باشین!؟ 

 به هر حال دوستن دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه. 

    راستی میخوام همه رو غافل گیر کنم؟؟؟؟؟؟ 

    پس منتظر باشید! 

در سفر آن سوها

ایوان تهی است، و باغ از یاد مسافر سرشار.

در دره آفتاب، سر برگرفته ای:

کنار بالش تو، بید سایه فکن از پا درآمده است.

دوری، تو از آن سوی شقایق دوری.

در خیرگی بوته ها، کو سایه لبخندی که گذر کند؟

از شکاف اندیشه، کو نسیمی که درون آید؟

سنگریزه رود، سیمای ترا می رباید.

ترا ز تو ربوه اند، و این تنهایی ژرف است.

می گریی، و در بیرهه زمزمه ای سرگردان می شوی.

*****