قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

بیراهه ای در آفتاب

ای کرانه ما! خنده گلی در خواب، دست پارو زن ما را

بسته است.

در پی صبحی بی خورشیدیم، با هجوم گل ها چکنیم؟

جویای شبانه نابیم، با شبیخون روزن ها چکنیم؟

آن سوی باغ، دست ما به میوه بالا نرسید.

وزیدیم، و دریچه به آیینه گشود.

به درون شدیم، و شبستان ما را نشناخت.

به خاک افتادیم، و چهره « ما » نقش « او » به زمین نهاد.

تاریکی محراب، آکنده ماست.

سقف از ما لبریز، دیوار از ما، ایوان از ما.

از لبخند، تا سردی سنگ: خاموشی غم.

از کودکی ما، تا این نسیم: شکوفه - باران فریب.

برگردیم، که میان ما و گلبرگ، گرداب شکفتن است.

موج برون به صخره ما نمی رسد.

ما جدا افتاده ایم، و ستاره همدردی از شب هستی سر می زند.

ما می رویم، و آیا در پی ما، یادی از درها خواهد گذشت؟

ما می گذریم، و آیا غمی بر جای ما، در سایه ها خواهد نشست؟

برویم از سایه نی، شاید جایی، ساقه آخرین،

 گل برتر را در سبد ما افکند.

*****

نظرات 1 + ارسال نظر
پاورقی های من - نوید نیک کار سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 19:42 http://myfootnotes.blogsky.com

با عرض سلام و درود فراوان

مسابقه ای با عنوان مسابقه ی پیام کوتاه به مناسبت نوروز
در وبلاگ "پاورقی های من" آغاز شده است و در پایان
به 3 نفر از برندگان خوش ذوق، به قید قرعه هدایایی اهدا میگردد.
به همین سبب از شما دعوت مینمایم در این مسابقه شرکت کنید.

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگ مراجعه فرمایید
با تشکر – مدیریت وبلاگ پاورقی های من

نوروز بر شما مبارک باد

http://www.myfootnotes.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد