قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

فراغی

چه بی تابه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!

چه بی تابه تو را طلب می کنم!

بر پشت ِ سمندی

گوئی

نوزین

که قرارش نیست.

و فاصله

تجربه ئی بیهوده است.

بوی پیرهنت،

این جا

و اکنون. ـ

 

کوه ها در فاصله

سردند.

دست

در کوپه وبستر

حضور مانوس ِ دست تو را می جوید،

و به راه اندیشیدن

یاس را

رج می زند

 

بی نجوای ِ انگشتانت

فقط.-

و جهان از هر سلامی خالی است.

*****

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد