-
دیداری در تنهایی (زندگی زیباست)
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 23:03
« زندگی » زیباست، کو چشمی که « زیبائی » به بیند ؟ کو « دل آگاهی » که در « هستی » دلارائی به بیند ؟ صبحا « تاج طلا » را بر ستیغ کوه، یابد شب « گل الماس » را بر سقف مینائی به بیند ریخت ساقی باه های گونه گون در جام هستی غافل آنکو « سکر » را در باده پیمائی به بیند شکوه ها از بخت دارد « بی خدا » در « بیکسی ها » شادمان آنکو...
-
دریاست آسمان
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 23:01
دیرینه سالهاست که در دیدگاه من - شبهای ماهتاب چو دریاست آسمان وین تک ستاره های درخشان بیشمار - سیمین حبابهاست که بر سطح آبهاست ***** در دیدگاه من - این ماه پرفروغ که بیتاب می رود سیمینه زورقیست که بر آب می رود رخشان شهابها که پراکنده می خزند - هستند ماهیان سبکخیز گرمپوی - کاندر پی شکار، شتابنده می خزند. ***** در...
-
دختر زشت
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 23:00
خدا یا بشکن این آئینه ها را که من از دیدن تو آئینه سیرم مرا روی خوشی از زندگی نیست ولی از زنده ماندن نا گزیرم از آن روزیکه دانستم سخن چیست ـــ همه گفتند: این دختر چه زشت است کدامین مرد ، او را می پسندد؟ دریغا دختری بی سرنوشت است. *** چو در آئینه بینم روی خود را در آید از درم، غم با سپاهی مرا روز سیاهی دادی ،اما...
-
خدایا
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:59
بود سوزی در آهنگم خدایا! تو میدانی که دلتنگم خدایا! دگر تاب پریشانی ندارم نه از آهن،نه ازسنگم خدایا! *****
-
خشم
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:58
این رشته های دوزخی استخوانگدازـــ پیچنده اژدهاست، عصب نیست در تنم در زیر پتکهای گرانبار زندگی ـــ چون رعد می خروشم و فریاد می زنم ژرفای و هم خیز جهانی پر از هراس ـــ روز مرا ، سیاه تر از شام کرده است دستی درون کالبد سخت جان من افعی نهاده است و عصب نام کرده است *** گیتی اگر بهشت بود ، من جهنمم فریاد از این عصب که بود...
-
جرقه
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:58
حرفی که مهر نیست در آن، ناشنیده باد دستی که نیست دست محبت، بریده باد *****
-
جامه سبز بهار
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:51
باز کن پنجره را، دخترکم فصل بهار ست بکناری بزن این پرده را غمگین دلازار باز کن پنجره را ـ تا زند دختر خورشید، بر این غمکده لبخند ـ تا وزد موج نسیمی بمن از دامن دربند تا دمد نور سپیدی بتو، از سینه البرز تا رسد عطر دلاویز گل از سوی دماوند باز کن پنجره را فصل بهار است باغ، بیدار شد از خواب دی و بهمن و اسفند *** دختر کوچک...
-
جوانی
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:48
جوانی ، داستانی بود پریشان داستان بی سرانجامی غم آگین غصه تلخی که از یادش هراسانم به غفلت رفت از دستم، وزین غفلت پشیمانم *** جوانی چون کبوتر بود و بودم یکی طفل کبوتر باز سرودی داشت آن مرغک ـــ که از بانگ سرودش مست بودم، شادمان بودم به شوق نغمه مستانه او نغمه خوان بودم نوائی داشت حالی داشت گه بی گاه با طفل دلم قال و...
-
تنها
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:47
افسرده ، بی پناه ، پریشانحال ــــ افتاده ام به گوشه ی تنهائی من یکطرف نشسته ام و غمها ایستاده اند گرم و صف آرائی *** در بزم گرم زندگیم، بیگاه سنگی فتاد و ساغر من بشکست طفلم رمید و همسر من بگریخت دستی رسید و رشته ما بگسست *** عمری قرار زندگیم بودند رفتند و هیچ صبر و قرارم نیست خواهم ز چنگ حادثه بگریزم ایوای من که پای...
-
پائیز
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:46
از مهرگان بیزارم و از نام پائیز- وز مهر دارم دیده ای از گریه لبریز در مهر بی مهر- هر برگ زردی کز درختی پیر و رنجور - میافتد و میلغزد و بر خاک راهی می نشیند- همراه آهی کز دلم سرمیکشد تلخ- در خاطرم یاد سیاهی می نشیند. از باد پائیز- می پیچدم در یاد، فریاد جدایی وز برگریزش میدود در خاطر من- پژمردن آن عشق دیرین خدایی ***...
-
بیمار
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:45
سرم سنگ، دهانم تلخ، چشمم شمع بی نور ست ـ نفس در سینه زندانیست ـ چو روز آید بچشمم دختر خورشید، بیمارست ـ شبانگه در نگاه من عروس ماه؛ رنجورست ـ تمام شهر، گورستان وهم انگیز ـ سراسر خانه ها آرامگاه سرد و متروکست ـ فضا انباشته از بوی تند سدر و کافورست و هر جا دیده میچرخد ـ چراغانست اما در نگاه من ـ چراغی بر سر گورست. ***...
-
به که باید دل بست؟
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:44
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت، همه از کینه پر است . هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو را ـ گرم، پاسخ گوید نیست یکتن که در این راه غم آلوده عمر ـ قدمی، راه محبت پوید *** خط پیشانی هر جمع، خط تنهائیست همه گلچین گل امروزند ـ در نگاه من و تو حسرت بیفردائیست . *** به که باید دل بست ؟ به که شاید دل...
-
به پسرم سهیل
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:43
« سهیل » ای کودک دردانه ی من! چراغ تابناک خانه ی من! بگو بابا!چطوره حال سرکار؟ صفا آورده ای،مشتاق دیدار! سهیلم!منتی برما نهادی که پابر دیده ی بابا نهادی بتو گفتم:دراینجاپای مگذار عنان مرکب خود را نگهدار دراین سامان بغیرازشوروشرنیست شرافت جزبدست سیم و زرنیست شرف،هرگز خریداری ندارد درستی،هیچ بازاری ندارد همه دام و دد یک...
-
بهار و زمستان
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:41
به واپسین فرزندم: سروش پسرم، ای " سروش " کوچک من! ای چراغ شبان تار پدر! تو یکی غنچه ای و من گل پیر - تو شکفتی، ولی پدر پژمرد - خرمی رفت از بهار پدر. ***** آمدی، تا پدر به خویش آید نرم نرمک، ره سفر گیرد. مرغ نوپای تازه پروازی آمدی تا که مرغ خسته ی پیر - زین قفس، جاودانه پر گیرد. ***** " من " و...
-
بر مزار مادرم
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:39
باز آمدم بپرسش حال تو ای امید ای مادری که هر نفسم گفتگوی تست باز آمدم که بوسه زنم برمزار تو ای مادری که هر نفسم گفتگوی تست *** باز آمدم که شکوه کنم از غم فراق وز بانگ ناله، روح ترا با خبر کنم مادر! غم تو همنفسم شد بجای تو با این غم بزرگ ، چه خاکی بسر کنم؟ *** جان پسر فدای تو، ای مادر عزیز کی دانی از فراق ، چها بر پسر...
-
بازگشت
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:38
تو ای گمکرده راه زندگانی نداده فرق، پیری از جوانی « تو پنداری جهانی غیر از این نیست ؟» « زمین و آسمانی غیر از این نیست ؟» « چنان کرمی که در سیبی نهان است » « زمین و آسمان او همانست » گمان داری جهان هست و خدا نیست ؟ در این کشتی اثر از ناخدا نیست رهت روشن، ولی چشم تو تاریک تو در بیراهه، اما راه، نزدیک من و تو، قطره...
-
ای خدا
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:37
ای خدا! ای رازدار بندگان شرمگینت ای توانائی که بر جان و جهان فرمانروایی ای خدا! ای همنوای ناله ی پروردگانت زین جهان، تنها تو با سوز دل من آشنایی *** اشک، میغلتد بمژگانم ز شرم روسیاهی ای پناه بی پناهان! مو سپید روسیاه بر در بخشایشت اشک پشیمانی فشانم تا بشویم شاید از اشک پشیمانی گناهم *** وای بر من، با جهانی شرمساری کی...
-
اندوه و شادی
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:36
هر جا کسی با خاطری خرم نشسته است در خنده هایش، پرده غم نشسته است اندوه هم در دل نماند جاودانه زیرا « غم و شادی » کنار هم نشسته است شاید نپاید، زانکه شادی چون چراغی در رهگذار صر صر ماتم نشسته است هر جا که دیدم ـ در کنار « شادمانی » « اندوه » در جان بنی آدم نشسته است *****
-
آی انسان
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:33
آی ... انسان! ای سوار سرکش مغرور! ای شتابان رهرو گمراه! ای بغفلت مانده ی خود خواه! هان..!عنان برکش سمند باد پایت را نیک بنگر گوشه ای از بیکران ملک خدایت را لحظه ای با چشم بینش کهکشان ها را تماشا کن چشم سر بربند- چشم دل بگشای روشنان بیشمار آسمان ها را تماشا کن هر چه بالاتر پری این آسمان را انتهایی نیست بیکران آفرینش...
-
آرزو
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:26
خواه که تو ای پاره ی دل ! زنده بمانی چون ماه جهانتاب، در خشنده بمانی تا بنده سهیل منی و شمع سرایم خواهم ز خدا ، روشن و تابنده بمانی ا امید من آن است که در گلشن هستی ـــ چون غنچه گل با لب پر خنده بمانی چون زهره به پیشانی عالم بدرخشی تاجی شوی بر سر آینده بمانی خواهم که پس از من چو یکی نخل برومند ـــ تا زنده کنی نام پدر...
-
قمار باز
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:20
وقت سحر رسیده و مردی قمار باز- از «برد و باختگاه» سوی خانه میرود این بی ستاره مرد- وین پاکباخته- اندوهگین و مست بکاشانه میرود دلمرده میخزد دیوانه میرود *** یکماه پیش دختر مرد قمار باز- همراه اشکها- با حالتی نژند- میگفت:ای پدر! هر روز در حیاط دبستان میان جمع- یاران همکلاس بمن طعنه میزنند کاین ژنده پوش دختر غمگین چه...
-
فریاد بدرود
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:12
این روزها، این روزهای استخوانسوز پایان عمر عشق و آغاز جدائیست این لحظه ها، این لحظه های مرگ پیوند آخر نفسهای چراغ آشنائیست *** چشمت پر از حرف است و لبهای تو خاموش سر میکشد از جان تو فریاد بدرورد من بر تو حیران،بر تو گریان،برتو مشتاق پا تا سرم سرد ونگاهم آتش آلود *** در دیده ی مات تو آهنگ وداع است ایوای من،در این سفر...
-
غربت
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:10
روزگاری رفت و من در هر زمان ـ آزمودم رنج « غربت » را بسی درد « غربت » میگدازد روح را جز « غریب » این را نمیداند کسی هست غربت گونه گون در روزگار محنت غربت بسی مرگ آور است از هزاران غربت اندوه خیز غربت « بی همزبانی » بدتر است . (( پنجم تیر ماه 1351 )) *****
-
عید
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:08
عید آمد و درخت غم من شکوفه کرد نو شد جهان وباز غم کهنه جان گرفت عید آمد و بهار به هر باغ سر کشید امادل من از ستم عید غم نهاد- رنگ خزان گرفت. همراه هر نسیم بهاری که میوزد- توفان رنج خسته دلان میرسد ز راه باهر جوانه یی که زند خنده بر درخت- غم میزند جوانه به دلهای بی پناه *** آن روزها که چشم یتیمان خردسال- در خون نشسته...
-
علی را چه بنامم
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:06
علی را چه بنامم ؟ علی را چه بخوانم ؟ ندانم، ندانم ثنایش نتوانم، نتوانم علی دست خدا بود علی مست خدا بود . علی را چه بنامم ؟ علی را چه بخوانم ؟ ندانم ندانم ثنایش نتوانم نتوانم خدا خواست که خود را بنماید . در جنت خود را برخ ما بگشاید . علی ره بهمه خلق نشان داد . علی رهبر مردان صفا بود علی آینه ی پاک خدا بود . علی را چه...
-
طلوع محمد
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 22:03
زمین و آسمان " مکه " آن شب نورباران بود و موج عطر گل در پرنیان باد می پیچید - امید زندگی در جان موجودات می جوشید - هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود شبی مرموز و رویایی - به شهر " مکه " مهد پاکجانان دختر مهتاب می خندید شبانگه ساحت " ام القری " در خواب می خندید ز باغ آسمان نیلگون صاف و...
-
طلای ناب
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 21:56
مانند تصویری که پیچد در دل دود ـ یاد آیدم تصویر دوری از جوانی در دور دست خاطرم چون سایه ابر ـ نقشی است از ویرانه های زندگانی . *** ز آنروزگان هیچ در یادم نمانده است ـ جز آنکه روز رنج من آغاز میشد هر بامدادان میگشودم دیده از خواب ـ چشمم بروی ماتمی نو باز میشد *** هر صبح، بر خورشید، میگفتم: سلامی هر شام، بر مهتاب...
-
طلاق
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 21:55
مادر ! ـــ مرو، برای خدا پیش ما بمان از ما جدا مشو بر قطره های تلخ سر شکم نگاه کن بنگر بدست کوچک و لرزان طفل خویش از قصه طلاق و جدائی سخن مگو از پیش ما ، مرو از ما جدا مشو . *** اشک نیاز به رخ زرد ما ببین ما جوجه های تازه رس بی ترانه ایم بر جوجه های غم زده ،سنگ ستم مزن مادر ! هراس در دل ما موج میزند دستم به دامانت از...
-
صیاد
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 21:52
که با فریاد هر تیری ـــ بر آری ناله ها از نای هر حیوان صحرائی ولی آگه نیست از حال آهو بره ای در شام تنهائی الا ای مرد صحرا گرد، ای صیاد تیر انداز! در آن شبها که سرمست از شکار بره ی آهو ـــ درون بستر نازی ـــ زمانی دیده را برهم گذار و گوش را وا کن بفرمان مروت چشم دل را سوی صحرا کن بگوش جان و دل بشنو ـــ صدای ضجه های...
-
شهر طلائی
جمعه 4 بهمنماه سال 1387 21:45
میدود در پیکرم خوابی پریشان خواب می بینم که در آنسوی دریا در جهانی دور- از درو دیوار یک شهر طلایی- میچکد باران نور رنگ رنگ از هر چراغی هر هوسجو از زنی خود کامه میگیرد سراغی میخزد در هر سرا بر هر پرند سینه یی لبهای داغی. کوچه ها از نکهت سکر آور بس عطر مالامال- قصرها از بانگ موسیقی گرانبارست وبلورین جامها از باده گلرنگ...