قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

خراب

فرسود پای خود را چشمم به راه دور

تا حرف من پذیرد آخر که : زندگی

رنگ خیال بر رخ تصویر خواب بود.

***

دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود،

پایان شام شکوه ام

صبح عتاب بود.

***

چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست:

این خانه را تمامی روی آب بود.

***

پایم خلیده خار بیابان.

جز با گلوی خشک نکوبیده ام به راه.

لیکن کسی، ز راه مددکاری،

دستم اگر گرفت، فریب سراب بود.

***

خوب زمانه رنگ دوامی به خود ندید:

کندی نهفته داشت شب رنج من به دل،

اما به کار روز نشاطم شتاب بود.

***

آبادی ام ملول شد از صحبت زوال.

بانگ سرور در دلم افسرد، کز نخست

تصویر جغد زیب تن این خراب بود.

*****

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 18:48

سلام
دستت درد نکه همه ی صادق هدایت ها را دانلود کردم.
سایت قشنگ همراه با موسیقی جذابی داری... زیاد اهل نوشتن نیستم و گرنه میگفتم :(به ماهم سربزن)...

خداحافظ.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد