قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

قلم و دفتر

عاشق باش تا زمانی که عشق تو را پس نزند...

از نفرتی لبریز

ما نوشتیم و گریستیم

ما خنده کنان به رقص بر خاستیم

ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...

 

کسی را پروای ما نبود.

در دور دست مردی را به دار آویختند :

کسی به تماشا سر برنداشت

 

ما نشستیم و گریستیم

ما با فریادی

از قالب خود بر آمدیم .

*****

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد